بند زن

 

 

سالها پیش که کودک بودم سر هر کوچه کسی بود که چینی ها را بند میزد با عشق
و من آنروز به خود میگفتم آخه این هم شد کار؟
ولی امروز که دیگر خبری از او نیست
نقش یک دل که به روی چینی است
ترکی دارد و من
در به در , کوی به کوی
در پی بند زنی میگردم


آرامش اینجاست:


نسیم آرامش می وزد
و نور اطمینان می تابد
پس فقط الا بذکرالله تطمئن القلوب


من..


 

من نه عاشق هستم  و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من، من خودم هستم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد


آرامش اینجاست:


نسیم آرامش می وزد
و نور اطمینان می تابد
پس فقط الا بذکرالله تطمئن القلوب