بگذار ساکت بمانم
به خاطر آن همه تازیانه که تحمل کرده ام.
دیگر چه فایده حتی سکوتم !
نگو که نمی دانستی ،نگو که نمی دیدی
هرشبم چگونه می گذرد .
دیگر چه فایده حتی بودنم !
حالا که هر سال فقط یک فصل دارد
وآن هم من نمی فهممش !
آرامش اینجاست:
تمام برگهای زردم ریخت . باد برگهایم را تا دور دست ها برد . تا هر جا که نشانی از قصه پاییز بود و برگ …
آرامش اینجاست: