باران

 

 

باران نبار باز مرا در خودت نشور

من را که کشته ای به غم و غصه ی عبور

باران  نبار  داغ دلم تازه میشود

باران نشور اشک مرا از سر قبور

باران دگر کسی به خیالت قدم نزد

اینجا تمام گشته برایش  عبور مرور

باران دوباره وسوسه ام ...نه!نمیکنی

در قلب و روح ساحل او مرده این سرور

اری نبار تا دل من غرق خون شود

او رفته است رفته به جایی دور دور

سو سو نمی زند دگر ان نیمه جان شمع

پروانه مرد و خاطره ام مرد در غرور


آرامش اینجاست:


نسیم آرامش می وزد
و نور اطمینان می تابد
پس فقط الا بذکرالله تطمئن القلوب

هوای گریه



آسمان چشمم طوفانیست.....

دلم هوای گریه دارد


آرامش اینجاست:


نسیم آرامش می وزد
و نور اطمینان می تابد
پس فقط الا بذکرالله تطمئن القلوب